واژه Benchmarking از دو واژه Bench به معنای نیمکت و Mark به معنای نشانه گذاری تشکیل شده است. این واژه اولین بار توسط کلابر (Clobbers) یک تولید کننده کفش در ادبیات مطرح شد.
این تولید کننده کفش، پاهای زنان و مردان را بر روی یک نیمکت قرار می داد و با علامت گذاری پاها اندازه و مدل آن را برای ساخت کفش های اختصاصی تعیین می کرد. استفاده از روش الگوبرداری بعنوان ابزار برنامهریزی تاکتیکی در دنیای تجارت و سازمانها نیز بوسیله شرکت تجاری زیراکس آمریکا در سال 1979 آغاز گردید.
ژاپنیها تلاش کردند تا با آن دسته از شرکتهای آمریکایی آشنا شوند که دستگاه کپی را با کیفیت بالاتر اما با هزینه تولید کمتر تولید میکردند . رابرت کمپ در سال 1989 اولین کتاب benchmarking را نوشته است.
در جهان امروز و در شرایط رقابتی بازار ، کیفیت محصول و بهرهوری به عنوان دو عامل اساسی و مهم در حفظ و بقای موسسات حرف اول را زده و آنهایی که از بهره وری و کیفیت بالاتری برخوردار هستند در بازار حضور داشته و ماندگار خواهند ماند